سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند، کسی است که مردم از زبانش بترسند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----52840---
بازدید امروز: ----10-----
بازدید دیروز: ----17-----
خواندنیهای شنیدنی

 
نویسنده: منتظر
یکشنبه 88/8/24 ساعت 2:34 عصر

 

سلام به همه دوستان و یاران گرامی . خوب خدا رو شکر کامپیوتر جدیدم رسید . حالا دیگه انشاا... با راحتی بیشتر میام اینجا و میرم . فقط بیشتر از همیشه نیازمند نظرات و پیشنهادات شما هستم . پس منتظرتونم .

یا علی

التماس دعا واسه خودم ، و اون کسی که زحمت تهیه عکسهای این وبلاگ رو دوششه .

در پناه حق ........



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: منتظر
    پنج شنبه 88/8/21 ساعت 1:4 عصر

    شبی در خواب دیدم مرا می‌خوانند، راهی شدم.......
    به دربی رسیدم، به آرامی درب خانه کوبیدم.
    ندا آمد: درون آی .
    گفتم: به چه روی؟
    گفتا: برای آنچه نمی‌دانی.
    هراسان پرسیدم: برای چو من زمانی هست؟
    پاسخ رسید: تا ابدیت.
    تردیدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود.....
    آری اوست که ابدی و جاوید است.

    پرسیدم: بارالها !!! چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا می‌دارد؟

    پاسخ آمد:
    اینکه شما تمام کودکی خود را در آرزوی بزرگ شدن به‌سر برید و دوران پس از آن را در حسرت بازگشت به کودکی می‌گذرانید.

    اینکه شما سلامتی خود را فدای مال‌اندوزی می‌کنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می‌نمایید.
    اینکه شما به قدری نگران آینده‌اید حال را فراموش می‌کنید، در حالی که نه حال را دارید نه آینده را.
    اینکه شما طوری زندگی می‌کنید که گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر گیرد که گویی هرگز نبوده‌اید.

    سکوت کردم واندیشیدم....
    درب خانه چنین گشوده شده است !
    چه می‌طلبیدم؟
    بلی، آموختن.

    پرسیدم: چه بیاموزم؟

    پاسخ آمد:
    بیاموزید که مجروح کردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی‌کشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سال‌ها وقت نیاز است.

    بیاموزید که دوستان واقعی شما کسانی هستند که با ضعف‌ها و نقصان‌های شما آشنایند ولی شما را همانگونه که هستید دوست دارند.

    بیاموزید که داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمی‌دهد بلکه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست.

    بیاموزید که دیگران را در برابر خطا و بی‌مهری که نسبت به شما روا می‌دارند مورد بخشش قرار دهید و این خوی پسندیده را با ممارست بیشتر در خود تقویت نمایید.

    بیاموزید که دو نفر می‌توانند به یک چیز یکسان نگاه کنند ولی برداشت آن دو از آن، هیچ‌گاه یکسان نخواهد بود.

    بیاموزید که در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نکنید، آنگاه که مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید راضی و خشنود شوید.

    بیاموزید که توانگر کسی نیست که بیشتر دارد بلکه آن است که خواسته‌های کمتری دارد.

    ای بنده من، به خاطر داشته باشی که مردم گفته‌های تو را فراموش می‌کنند.
    مردم، کرده‌های تو را نیز از یاد خواهند برد.

    ولی، هرگز احساس تو را نسبت به خویش از خاطر نخواهند برد.



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: منتظر
    یکشنبه 88/8/17 ساعت 8:52 عصر

     سلام دوستان عزیز .

    غیبت چند روزه منو به خاطر قطع نت ببخشید . ولی قول میدم که دیگه زود به زود با مطالب انشاالله زیبا بخصوص از نهج البلاغه  (که واقعا مسیر زندگی منو در جهت بسیار عالی ) عوض کرد در خدمتتون باشم .

    فقط شما هم قول بدید که با نظرات سازندتون منو یاری بفرمائید .

     

     

    چون نامه جرم ما به هم پیچیدند

    بردند و به میزان عمل سنجیدند

    بیش از همه کس گناه ما بود ولی

    ما را به محبت علی بخشیدند

     

    در پناه حق

    یا علی ..........

    نظر یادتون نره

     



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: منتظر
    پنج شنبه 88/8/7 ساعت 11:35 صبح

     

     

     

     

     

     یا رب الرضا ( ع ) ، بحق الرضا (ع ) ، اشف صدر الرضا ( ع ) بظهور الحجه ( عج )

     

    عید بر عاشقان مبارک باد

    عاشقان عیدتان مبارک باد

     

     

    التماس دعا

     



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: منتظر
    دوشنبه 88/8/4 ساعت 5:33 عصر

    یکی بود ، یکی نبود.
    آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟
    همان خدا بود و غیر از خدا هیچکس نبود.
    این قصه را جدی بگیرید:
    که غیر از خداهیچ کس نیست.
     

    استادى از شاگردانش پرسید:
    چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
    چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند
    می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

    شاگردان فکرى کردند و یک
    ى از آن‌ها گفت:
    چ
    ون درآن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از
    دست می‌دهیم.

    استاد پرسید:
    اینکه آرامشمان را از دست می‌دهیم
    درست است . امّا چرا با وجودى که طرف
    مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
    آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحب
    ت کرد؟
    چر
    ا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

    شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

    سرانجام استاد چنین توضیح داد:
    هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر
    عصبانى
    هستند، قلب‌هایشان از
    یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها
    براى این که فاصله را جبران کنند
    مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان
    عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این
    فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.


    سپس استاد پرسید:
    هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌ا
    فتد؟
    آن‌ها سر
    هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با
    هم صحبت می‌کنند. چرا؟
    چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است
    .


    استاد ادامه داد:
    هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه
    اتفاقى می‌افتد؟
    آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در
    گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

    سرانجام، حتى از نجوا کردن هم
    بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر
    نگاه می‌کنند.
    این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین
    قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.

     

    به امید روزی که تمامی انسان ها قلب هایشان به یکدیگر نزدیک شود.

     
    divider ~ hearts


  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    <      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • وفات پیامبر ( ص ) تسلیت باد........
    سلام ........
    ولایت و مهر مولا علی (علیه السلام)
    [عناوین آرشیوشده]
     

    انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس